آمريكا 20 سال قبل چهار برابر رقيب بعدي خود توليدات علمي داشت و حالا اين فاصله با چين به حداقل ميزان خود (2.1 برابر نسبت به چين) رسيده است به طوري كه آمارها نشان ميدهد در ازاي هر 3000 نفر در چين، يك مقاله توليد ميشود. اين در حالي است كه اين كشور 15 سال پيش حتي يك دانشگاه با رتبه جهاني زير 100 نداشت. آموزش در چين تا 2500 سال متاثر از آرمانهاي كنفوسيوس بوده است. سال 1840 جنگ اول ترياك رخ داد. (جنگ نخست انگلستان و چين كه به جنگ ترياك نخست معروف است، بين سال هاي 1840 تا 1842 ميلادي روي داد) اين جنگ و همچنين جنگ دوم، نخستين مرحله نفوذ موثر كشورهاي اروپاي غربي به چين است. در سال 1898 دانشگاه پكن با تغييراتي در يك موسسه آموزش سنتي ايجاد شد.
سال 1893 دانشگاه ووهان و در سال 1895 دانشگاه تيانجين تاسيس شد. دانشگاه جيائو تونگ يك دانشگاه دولتي پژوهشي واقع در شانگهاي چين است كه در سال 1896 تاسيس شد و بهعنوان يكي از قديميترين و معتبرترين و گزيننده ترين دانشگاه هاي چين شناخته ميشود. اين دانشگاه البته در سال 1930 به MIT شرقي مشهور شد؛ اما وضع به همين منوال نماند و در سال 1950 اين دانشگاه به دو دانشگاه مستقل شانگهاي جيائوتونگ و شيان جيائوتونگ تقسيم شد. سال 1950 را ميتوان به سال تاثير آموزش عالي شوروي نامگذاري كرد. در اين سال نظام يكپارچه و متمركز و آموزش از پژوهش جدا شد. سال 1967 تا 1976 يعني 10 سال ورودي ها از 680 هزار به 48 هزار كاهش پيدا كرد كه اين موضوع صدمات جدي را به آموزش وارد كرد. اما سال 1977 شروع كنكور سراسري (Gao Kao) توسط دنگ شيائوپينگ و سال 1980 شاهد آزادي نسبي دانشگاهها بود و آموزش و پژوهش با هم ادغام شد.
** اما سوال مهم اينكه چين چه اقداماتي انجام داد تا به اين پيشرفتهاي شگرف رسيد؟
** افزايش تعداد دانشگاه و دانشجو
چين 2600 دانشگاه بهمعني واقعي دارد؛ دانشگاههايي كه حتي از نظر ظاهر نيز بسيار پيشرفته هستند و تمام امكانات آموزشي و حتي غيرآموزشي در آن وجود دارد. اين دانشگاهها عمدتا ساختمان هاي بسيار بزرگي دارند كه با وجود امكانات زياد، در حال بازسازي آن هستند؛ هرچند از نظر تعداد دانشگاه، در جهان دوم يعني بعد از آمريكا قرار دارد.
از سوي ديگر از سال 1950 به بعد شاهد افزايش دانشجويان آن بوديم. در سال 1950 چين تنها 120 هزار دانشجو داشت؛ اين در حالي است كه در حال حاضر 44 ميليون دانشجو در اين كشور مشغول به تحصيل هستند. اگر بخواهيم اين اعداد را در قالب درصد بيان كنيم ميتوان گفت در ابتدا 0.2درصد جمعيت و اينك سه درصد مردم چين دانشجو هستند؛ اما اين رقم در آمريكا 6 درصد است.
شايد بد نباشد نگاهي به تعداد دانشجويان جهان بيندازيم تا به رقمي از دانشجويان چيني در جهان برسيم؛ امروزه در جهان200 ميليون دانشجو وجود دارد (5.2 درصد جمعيت جهان)؛ با اين اوصاف از هر پنج دانشجوي جهان، يك نفر متعلق به كشور چين است. (بيش از يكپنجم دانشجويان جهان)؛ اما آمريكا حدود 20 ميليون دانشجو دارد (6 درصد جمعيت آمريكا)، بنابراين چين از نظر تعداد دانشجو نصف آمريكا جمعيت دارد.
**افزايش تعداد دانشجويان خارجي
يكي از سياست هايي كه چين بهجديت دنبال كرد، افزايش تعداد دانشجويان خارجي بود. دانشگاه هاي چيني هرچند روي خوشي به دانشجويان ايراني نشان نميدهند، اما سالانه حدود 500 هزار دانشجوي خارجي به چين ميآيند و در اين زمينه يعني جذب دانشجوي خارجي، چين رتبه سوم جهان را در اختيار دارد. جالب اينكه از اين تعداد حدود پنج درصد آمريكايي هستند. بيشترين دانشجوي خارجي از كشورهاي كره، تايلند، پاكستان، هند، روسيه، اندونزي و قزاقستان هستند.
جالب اينكه تا چند سال قبل آمريكا بهعنوان مقصد نهايي تعداد زيادي از دانشجويان بود. تعداد دانشجوياني كه در سال 2000 در ايالات متحده ثبتنام كردهاند از 475 هزار نفر به 784 هزار نفر در سال 2013 رسيده است. تاكنون به سبب رقابت ديگر كشورها در جذب دانشجوي خارجي بيشتر، سهم ايالات متحده بهرغم افزايش تعداد از 25 درصد جمعيت دانشجوي سيال در سال 2000 به 19 درصد در سال 2013 كاهش پيدا كرده است. حالا چين شانهبهشانه آمريكا رقابت ميكند بهطوري كه 41 درصد شركتهاي جهاني، آمريكا را مكاني «جذاب» براي تسهيلات تحقيق و توسعه جديد دانستهاند و در مقابل 62 درصد به چين راي دادهاند، البته همانطور كه دانشجوياني از ديگر كشورها به چين مي روند، دانشجويان چيني نيز به دانشگاههاي خارجي هم ميروند بهطوري كه از نزديك به يكميليون دانشجوي خارجي در آمريكا، 350 هزار نفر چيني هستند؛ اما نكته مهم آنكه نرخ بازگشت به كشور دانشجويان چيني از سال 2002 تا 2013 به شدت افزايش يافته است و اين در حالي است كه تا قبل از سال 2002 چين در اين زمينه وضعيت خوبي نداشت اما حالا چين ادعا ميكند طي سالهاي 1978 تا 2017 (40 سال) بيش از سه ميليون فارغالتحصيل چيني به چين برگشتند، يعني چيزي حدود 84 درصد. در سال گذشته 550 هزار دانشجو رفتند و 480 هزار دانشجو برگشتند.
** طرح آموزشي 211
چيني ها در توسعه دانشگاههاي خود از روسيه الگو گرفته و تقليدهايي نيز از شوروي داشتهاند. آنها پروژهاي به اسم 211 را براي پيشرفت علمي خود طراحي كردند كه عدد «21» آن بهمعني قرن 21 و «1» آن به معني 100 است. بهعبارتي آنها بهدنبال اين هستند كه 100 دانشگاه از كشورشان در قرن 21 در اشل جهاني قرار بگيرد. با اجراي طرح آموزشي «211» در واقع 100 دانشگاه و دانشكده كشور چين جهت تحقيق درخصوص مسائل و مشكلات اقتصادي، فني و اجتماعي كشور به پايگاه هاي پژوهشي تبديل شدند؛ اقدامي كه موجب تقويت رشتههاي علمي جديد و پژوهش زيربنايي در كشور شد. در شروع نيز براي اين طرح دو ميليارد دلار اعتبار و هرساله نيز اعتبار جديدي براي آن در نظر ميگيرند. در حال حاضر چيزي حدود 116 دانشگاه چين در اين پروژه حضور دارند.
**طرح 985
چيني ها البته تنها به طرح 211 بسنده نكردند؛ آنها تصميم گرفتند برخي دانشگاههاي خود را از اين اشل هم بالاتر ببرند، بنابراين پروژهاي به نام 985 را معرفي كردند. سال 98 در سالگرد 100 سالگي دانشگاه پكن و در پنجمين ماه سال (ماه مي) اين پروژه معرفي و بنابراين 985 نام گرفت. حدود 40 دانشگاه نيز در اين پروژه حضور دارند تا بيش از پروژه 211 به آنها پرداخته شود.
**آكادمي علوم چين
دانشگاه آكادمي علوم چين در پكن قرار دارد كه با تاييد وزارت علوم چين و تاكيد اصلي روي آموزش تحصيلات تكميلي تاسيس شد. يكي از مواردي كه در چين رايج و شبيه به روسيه است، آكادمي علوم چين است. اين آكادمي طبق رتبهبندي نيچر اولين مركز پژوهشي جهان است. هاروارد با فاصله زياد از اين آكادمي در رتبه دوم قرار دارد. حال سوال اينجاست كه چرا اين آكادمي پيشرفت چشمگيري در رشد و توسعه آموزش عالي چين داشته است؟
اين آكادمي شبيه دانشگاه آزاد اسلامي در كشور خودمان است؛ همان طور كه دانشگاه آزاد اسلامي از نظر تعداد دانشجو، مقاله، ساختمان، تعداد استاد و هياتعلمي در ميان تمام دانشگاههاي ايران رتبه خوبي را داراست و حجم گستردهاي از شعب در تمام كشور دارد، اين آكادمي نيز ميان موسسات علمي چين جايگاه خوبي را داراست. آكادمي علوم چين 114 موسسه دارد كه هركدام در يك زمينه فعاليت دارند تا جايي كه تقريبا تمام دستاوردهاي علمي چين متعلق به يكي از موسسات آكادمي علوم چين است. اين آكادمي در ساخت هواپيماي مسافربري، انرژي هستهاي، دارو، كشاورزي و…. حرف اول را ميزند و موسساتي را در خود دارد كه هركدام پژوهشهاي مختلف در سطح بالا را انجام ميدهند، البته اعتبار خوبي نيز به آن تعلق ميگيرد.
اين آكادمي از ابتدا دانشگاهي بهنام دانشگاه علم و صنعت چين داشته است كه جديدا دانشگاه جديدي به نام U.C.S تاسيس كرد كه اين دانشگاه دانشجويان ارشد و دكتري را جذب كرده و دروس پايه را به آنها آموزش ميدهد و سپس در موسسات اين آكادمي توزيع ميكند. بنابراين بسياري از دانشجوياني كه در موسسات وابسته به علوم چين هستند داراي رتبه علمي بالايي هستند كه عملا كار و پژوهش نيز ميكنند. تفاوت دانشجوياني كه در اين آكادمي حضور دارند با ساير دانشجويان اين است كه يك دانشجو وقتي در يك موسسه حضور پيدا ميكند مانند يك كارمند بايد كارت بزند! يعني به صورت جدي كار كرده تا جايي كه دستاوردهاي بسيار خوبي را داشته باشد. به اذعان بسياري از كارشناسان آموزش عالي، اين آكادمي يكي از ويژگيهاي توسعه چين است كه در توسعه اين كشور تاثير شگرفي داشته است. اين آكادمي تنها كار پژوهشي صرف نميكند بلكه مشكلات كشور را حل كرده و آينده مملكت را ميسازد.
** چيني ها به اهميت علم واقف هستند
يوسف حجت، رايزن علمي ايران در چين كه مسئوليت كشورهاي كره جنوبي و ژاپن را هم برعهده دارد در گفتوگو با «فرهيختگان» از روند پيشرفت آموزش عالي در چين ميگويد. به گفته او، چين طي سالهاي اخير پيشرفت زيادي در جذب دانشجو و تعداد مقالات و البته جذب هيات علمي داشته است.
او ميگويد: «اولين باري كه به ژاپن رفتم به 35 سال پيش برميگردد؛ ژاپن آن زمان تقريبا هيچ فرقي با ژاپن كنوني نداشت و حتي به توسعه يافتگي امروز بود. البته ژاپن در حال حاضر از چين بسيار پيشرفتهتر است اما چين از 35 سال پيش تاكنون رشد بسيار زيادي در حوزه علمي داشته است.»
حجت ادامه داد: «حتي دانشگاه هايي كه رنك بالاي علمي ندارند مثل دانشگاه يونن هم پيشرفت علمي زيادي در سالهاي اخير داشته است. من زماني به همراه رئيس دانشگاه تهران از اين دانشگاه بازديد كرديم و با ساختمانهاي بسيار زيباي دانشگاه يونن مواجه شديم. اين در حالي است كه وقتي 20 سال پيش در سفر به چين به دانشگاه پكن رفتم با ساختمانهاي قديمي و خراب مواجه شده بودم.»
او با بيان اينكه در اين مدت مسئولان اين كشور مانند يك تختهپاككن عمل كردهاند و دانشگاههاي قديمي را پاك كرده و بهجاي آن ساختمان هاي جديد ساختهاند، ادامه داد: «البته برخي دانشگاهها تعداد محدودي از ساختمان هاي قديمي خود را بهعنوان يادگار نگه داشتهاند؛ اما در آمريكا عمر ساختمان برخي دانشگاهها حتي به 100 سال پيش برميگردد و كمتر ساختمان هاي جديد ساخته شده است؛ مثل دانشگاه تهران در كشور خودمان.»
به گفته او، اين اقدام مسئولان چيني بهدليل اين بوده است كه آنها به اهميت علم پي بردهاند. رايزن علمي ايران در چين با بيان اينكه چينيها به اهميت علم واقف هستند، ادامه داد: «بهعبارتي ميدانند كه چين با توليدات كالاهاي كمكيفيت و كمتكنولوژي چين شده است. چين بهدليل «هايتك» چين نشده است بلكه بهدليل توليدات محصولاتي به اين جايگاه رسيده است كه هركسي ميتوانست آن را توليد كند. چين ميداند نقصي كه ميتواند او را زمين بزند، نقص تكنولوژي است به همين دليل روي تكنولوژي سرمايه گذاري كرده است و انرژي خود را در اين موضوع صرف ميكند.»
او در پاسخ به اين سوال كه چه ميزان از بودجه دانشگاهها با كمك دولت است، گفت: «بستگي به دانشگاه دارد. در برخي دانشگاهها 30 درصد درآمد متعلق به خود دانشگاه و مابقي از كمك دولت است. در اين كشور عمدتا دانشگاه ها دولتي هستند و البته بخشي از بودجه خود را از صنعت و پروژههايي كه انجام ميدهند، جذب ميكنند.»
رايزن علمي ايران در چين درباره ارتقاي اساتيد نيز توضيح داد: «در چين به مقاله اهميت زيادي داده ميشود و اساتيد ميتوانند بعد از حدود 15 سال استادتمام شوند. آنها براي بالا بردن سطح علمي از هيچ تلاشي فروگذار نكرده و براي اين موضوع هزينه ميكنند. آنها به اساتيد خوبي كه در خارج از كشور هستند (چيني و غيرچيني) حقوق و پولهاي كلان ميدهند تا آنها را در دانشگاه چين جذب كنند. اخيرا در شانگهاي مراسمي برگزار شد و از كساني كه جايزه نوبل برده بودند، دعوت كرده بودند در اين مراسم شركت كنند؛ چراكه بهدنبال جذب اين افراد بودند.»