پرداختن به کشور عظیمی که تاریخ مدون سه هزار ساله و فرهنگی ژرف و بی همال دارد، کاری است دشوار.
چین دارای شرایط اقلیمی متفاوتی است و این گوناگونی از منطقه ی زیر قطب در تایگای منچوری تا جنگل های زیر منطقه ی حاره در جنوب غربی چین را در بر می گیرد.
در چین وسعتی گوناگونی فرهنگ و مردمان طبیعی است، اما گفتگو از فرهنگ چین نیز ممکن است و وقتی از چین سخن می گوییم مراد ما همانا وحدت فرهنگی است که واژه ی «چین» یادآور آن است. گروه های قومی مختلف ساکن در قلمرو سیاسی چین، و از آن جمله اقوام مغول که خود چینی اند، در طی هزاران سال از هم متاثر شده و آنچه امروز فرهنگ چین نامیده می شود نتیجه ی آمیزش این فرهنگ ها است. کاربرد صفت چینی برای مردم و گروه های مختلف ساکن این سرزمین اندکی غریب می نماید، اما با توجه به این که وحدت این سرزمین و مردمان آن از زمان فرمانروایی دودمان چین و شیه هوانگ دی فراهم شد، منطقی است.