همانطور که همگی می دانیم چین یک کشور با سابقه، تمدن و فرهنگ غنی و نیز جغرافیای وسیع و جمعیت گسترده است. در طول تاریخ این کشور فراز و نشیب های بسیاری داشته است و ارتباطات گسترده ای هم از گذشته با ایران داشته است. چین از گذشته با مناطق پیرامونی خود ارتباط داشته و همان طور که فرهنگ خود را به ایشان انتقال داده، از فرهنگ ایشان هم برای خود بهره برداری کرده است. چین به واسطه ی اینکه در نقطه ی دوری از دنیا قرار داشته و برای تامین مایحتاجش خودکفا بوده است، برای سال ها و قرن های متمادی ارتباط چندانی با سایر ملل نداشته است. آنها اینگونه فکر می کردند که چین مرکز دنیاست و سایر کشور ها از نظر فرهنگی به چین نمی رسند و دیگران باید همه چیز را از آنها بیاموزند، همچنان که کشور خود را به زبان چینی جونگ گوا به معنی کشور وسط می نامند. چینی ها تصور می کردند که برتر و بالاتر از بقیه کشور ها هستند و این موضوع باعث شد خودشان بر روی پای خودشان بایستند.
در کتاب تاریخ علم نیز نویسنده تبیین کرده است که بسیاری از پایه های علمی را در گذشته چینی ها پایه گذاری کرده اند. تا قبل از قرن هفدهم میلادی که صنعت چاپ در اروپا شکل گرفت چینی ها به اندازه ی تمام دنیا آثار قلمی و چاپی داشته اند. تاریخ کتابت و کتابخانه داری در چین از 3000 سال پیش چینی ها مکتوبات موجود دارند. حتی روی لاک پشت و عاج فیل و سفال و … تا جاییکه منجر به اختراع کاغذ شد.
تا سال 221 قبل از میلاد چین ملوک الطوایفی بود و هر ایالت حاکم خودش را داشت و یک امپراتوری متحد نداشت. بعد از روی کار آمدن سلسله ی چین حکومت امپراتوری متحد شکل گرفت و تا قرن بیستم ادامه داشت. بعد از آن با انقلاب مردم امپراتوری از بین رفت و جمهوری خلق چین ایجاد شد و از سال 1949 دیگر حزب کمونیسم قدرت گرفت.
اما درباره ی دیپلماسی عمومی چین حتی در سال های گذشته چینی ها با مناطق نزدیک خودشان یک تعامل دوستانه و صلح آمیز داشتند. تقریبا اتفاق نیافتاده است که چینی ها برای بدست آوردن قدرت در کشور دیگری به زور یا جنگ روی آورده باشند. اختلاف و جنگ ها داخلی بسیاری داشته اند اما در مورد روابط با سایر ملل، راه گفتگو و صلح و حتی ازدواج وارد عمل می شوند. در قرن 16 میلادی در دوران سلسله ی مینگ شخصی به نام “جنگ خه” که اتفاقا مسلمان بوده و نام اصلی او محمد شعبان و اصالتا ایرانی بوده است مامور بود از طریق دریا به همراه یک ناوگان بزرگ دریایی با بیش از 30 هزار نفر به کشور های دیگر سفر کند. از بنادر جنوب شرقی چین مسیر خود را آغاز کرده و تا خلیج فارس و سواحل شرق آسیا می آید. این سفر حدود هفت بار اتفاق می افتد. با تمام حاکمان این مسیر ملاقات می کرد و هدایای امپراتور را به ایشان می داد و در واقع از این طریق روابط و دیپلماسی عمومی چین را انجام می داد و این روند ادامه دار و موثر بود. در حال حاضر هم یک موسسه بین المللی تحقیقاتی به نام جنگ خه وجود دارد که کشورهای مختلف در آن عضو هستند و در مورد تاثیرگذاری این سفرها تحقیق و بررسی می کنند. یک سفرنامه نویس همراه ایشان بوده است که کلیه وقایع را نوشته است که این سفرنامه به فارسی هم ترجمه شده است.
پس دیپلماسی عمومی که تقریبا از قرن گذشته در دنیا مطرح شده است در چین سابقه ی بیش از اینها را دارد. خود جاده ی ابریشم هم علیرغم اینکه بیشتر جنبه ی تجاری و بازرگانی داشته اما در کنار اینها تبادلات فرهنگی و هنری و علمی و فلسفی و حتی ادیان مختلف نیز بوده است. ادیانی مثل زرتشتی، مانوی، مسحیت، بودایی و اسلام که دین بومی چین نیستند نیز از طریق جاده ابریشم توسط ایرانی ها در چین مطرح شده و مورد استقبال قرار گرفته است.
و اما در وضعیت کنونی، وقتی حزب کمونیست چین در سال 1949 بر چین مسلط شد و حزب ملی را استخراج کرد، اولین ارتباطش را با جمهوری سوسیالیستی شوروی برقرار کرد. پس از آن با کشورهای مختلفی که انقلاب سوسیالیستی در آنها صورت می گرفت یا گروه های سوسیالیستی مختلفی که در جهان فعالیت می کردند و موفق به تشکیل دولت می شدند وارد ارتباطات فرهنگی و … می شد. زمانی که با شوروی به اختلاف خوردند چین دیگر خودش مستقلا به عنوان یک قطب جهان کمونیست تحت عنوان مائویست ها وارد عمل شد. تا مدتی این روند را ادامه دادند و مائو برای توسعه چین راهکارهای مختلفی پیشنهاد داد که به نتیجه مطلوب نرسید و چینی ها به این فکر افتادند که باید علاوه بر کشور های کمونیستی با سایر کشورها هم ارتباط برقرار کنند. تا با ایجاد ارتباط با جهان سرمایه داری از فقر و بدبختی مردم چین کم کنند. در سال 1971 با برقراری ارتباط با آقای کسینجر و سفر آقای نیکسون به چین با آمریکا وارد روابط دیپلماسی شد. بنابراین در اواخر عمر مائو ارتباط بین چین و آمریکا شکل گرفت و به دنبال آن کشورهای بلوک غرب که به امریکا وابسته بودند نیز شروع به برقراری رابطه با چین کردند. از جمله کشور ایران در زمان شاه هم روابط سیاسی بین دو کشور ایجاد شد و اولین سفیر ایران به چین هم اعزام شد و بعد از انقلاب اسلامی هم چنان روابط با توسعه بیشتری روز به روز ادامه پیدا کرد.
در سال 1979 با آغاز اصلاحات در چین توسط آقای دن شاو پینگ این روابط با جهان سرمایه داری گسترده تر شد. بعد از باز شدن دربازه های چین در دوره اصلاحات اولین اولویت چینی ها رفع مشکل اقتصادی شان بود. چون در آن زمان چین فقیرترین کشور جهان محسوب می شد. از قرن 18 که قرن تحقیر چین شروع شد، استعمار انگلیس در جنوب شرق آسیا تلاش کرد که به چین هم نفوذ کند، ابتدا محصولاتی که در چین تولید می شد را انگلیسی ها می خریدند و بجای آن طلا یا پول نقد می دادند. بعد از مدتی دیدند که ادامه این روند با توجه به اینکه چینی ها به هیچ محصولی از انگلیسی ها نیاز نداشتند و همه چیز را خودشان تولید می کردند، امکان تهاتر نیست و فقط باید طلا یا پول نقد می دادند. به این شکل نقدینگی انگلیسی ها رو به اتمام می رفت و همچنان نیازشان به محصولات چین وجود داشت. لذا دسیسه کردند و تولید و فروش تریاک در چین را راه انداختند و از این طریق بخشی از مردم چین را معتاد و وابسته به خوشان کردند و دیگر بجای پول تریاک به چینی ها می دادند. چین به این نتیجه رسید با ادامه این روند نه تنها جوانان خود را از دست می دهد بلکه دیگر پولی که در ازای صادرات تولیداتش بدست می آورد را نیز از دست می دهد. پس برخوردهایی صورت گرفت که منجر به دو جنگ بین چین و انگلیس شد که به جنگ تریاک اول و دوم نام گرفت. تا آن زمان چینی ها خیلی با پیشرفت های کشورهای غربی مثل سلاح های جنگی آشنایی نداشتند و از آن بی بهره بودند به همین دلیل در هر دو جنگ شکست خوردند و این شکست موجب شد قراردادهای ننگینی بین چین و انگلیس بسته شود. که یک قرن تحقیر چینی ها از همان موقع آغاز شد.
در این ایام فرهیختگان چینی به فکر افتادند که ما هم باید مثل غربی ها پیشرفت کنیم و گروهی دیگر از روشن فکران می گفتند ما چینی ها باید با اتکا به چیزهایی که خودمان داریم توسعه و پیشرفت را بدست بیاوریم و مخالف ورود هرگونه فرهنگ غربی به چین بودند. گروه سومی هم بودند که می گفتند ترکیبی از فرهنگ و تمدن خودمان و علوم و فنون غربی داشته باشیم.که این اختلاف نظرها برای چندین دهه بین اندیشمندان چینی وجود داشت.
با توجه به اینکه برای انقلاب صنعتی در چین نیاز به کارگران صنعتی بود و آن زمان چین صنعت خاصی نداشت، مائو با تغییر تاکتیک نسبت به عقاید مارکسیستی انقلاب کشاورزان را مطرح کرد و از همینجا بود که ایده ی کمونیست مائویی مطرح شد و رشد پیدا کرد و موضوع اصلاحات و درهای باز چین فقط در بخش اقتصاد آغاز شد و هنوز هم در چین موضوعات سیاسی و اجتماعی و … شامل درهای باز نمی شود. آقای دن شیاو پینگ نیز چندی پیش اعلام کرد که تا زمانیکه چین از نظر اقتصادی پیشرفت نکرده است ما نمی توانیم در سایر مسایل وارد شویم. همانطور که دیدیم تا بعد ازگذشت سه دهه از اصلاحات تمام تلاش چین بر تولید و پیشرفت اقتصادی و بازاریابی در عرصه بین المللی بود و هیچگونه حضور قدرتمندی در عرصه ی سیاسی بین المللی نداشت. همین موضوع باعث شده بود که غرب تصور کند چین قصد ورود به این مسایل را ندارد لذا غربی ها وارد همکاری اقتصادی و سرمایه گذاری با چین شدند. در نتیجه در طی این مدت چین توانست رشد اقتصادی خوبی داشته باشد و روی پای خودش بایستد. در زمان آغاز سیاست اصلاحات در چین حدود 700 تا 800 میلیون نفر از مردم چین زیر خط فقر بودند ولی طی 40 سال گذشته بخش عمده ای از این افراد رشد اقتصادی پیدا کردند و یک توسعه اقتصادی در سرتاسر چین به وجود آمد.
پس از اینکه در عرصه ی اقتصادی به جایگاه مورد نظرشان رسیدند حالا چین وارد عرصه ی سیاسی بین المللی می شود. لذا می بینیم که چین هم در مورد مسایل سیاسی منطقه ای اظهارنظر می کند و هم اکنون چین یکی از کشورهایست که بیشترین تعداد سربازان در نیروی صلح جهانی سازمان ملل را دارد. و همانطور که میبینیم در این سال های اخیر چین مستقیما در سخنرانی هایش جواب رییس جمهور آمریکا را نیز می دهد و دیگر سکوت نمی کند.
حالا که چین از نظر اقتصادی و سیاسی هم جایگاه ویژه ی خود را پیدا کرده است وارد عرصه ی فرهنگی شده است و بیشترین سرمایه ها را جهت ترویج فرهنگ چین در نظر گرفته است. هم اکنون بیش از 500 شعبه موسسه کنفسیوس را در کشورهای مختلف از شرق آسیا تا غرب اروپا و آمریکا تاسیس کرده است و به آموزش زبان چینی و معرفی فرهنگ چینی و… می پردازد. در حوزه ی فیلم و سینما نیز شروع به سرمایه گذاری و ساخت فیلم مشترک با سایر کشورها نموده است. حتی در برخی از کشورها دارای مرکز مستقل فرهنگی نیز هست که هویتی جدای از سفارت چین و رایزنی فرهنگی سفارت در آنجا دارد. بعد از همه ی اینها وارد عرصه ی فناوری شده است. هم اکنون از 70 فناوری برجسته در جهان چینی ها در 57 مورد رتبه ی اول را دارند یا از لحاظ سرمایه گذاری در بخش تحقیقات علمی تقریبا سال 2024 چین 427 میلیارد دلار بودجه در نظر گرفته است و این نشان می دهد که چین برنامه دارد که در کنار قدرت اقتصادی، سیاسی و بین المللی و فرهنگی در عرصه ی دیجیتال و فناوری نیز قدرت برتر باشد. لذا چین دیگر مانند گذشته به دنبال کپی کردن از صنایع و پیشرفت های غربی ها نیست.
با همه ی اینها چین تاکنون یک نقیصه داشته است و آن این است که چین تفکرو اندیشه جهانی نداشته است. اگر هم با سازمان ملل همکاری های خوبی داشته به دلیل نیازی بوده که به آنها داشته وگرنه چینی ها اصلا تفکر اینها را قبول ندارند. آنها معتقدند که سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل در طول این 70 سال گذشته به دلایل مختلف نتوانسته است نیازهای جامعه بشری را تامین کند و مشکلات و بحران های جوامع بشری را حل کند و فقط هر نماینده به دنبال منافع دولت و ملت خودش است. لذا چین به دنبال یک سیستم جهانی دیگر است که به جای دولت ملت ها نماینده ی جامعه ی بشری باشند و تمام جوامع بشری در آن سهم داشته باشند و هر فرهنگی و هر کشوری بتواند حرفی داشته باشد و قدرت به دست یک دولت خاص مثل آمریکا نباشد. چین یک ایده و اعتقاد قدیمی دارد به نام “تیان شیاو” یعنی همه زیر یک آسمان، به این معنی که همه از شرایط یکسانی برخوردار باشند. حتما شما شعار برد – برد را در مذاکره با چینی ها شنیده اید. پس چین به دنبال یک نهاد چندجانبه گراست که منافع همه را در نظر بگیرد و در واقع برای خودشان یک ایدئولوژی را سرلوحه قرار می دهند تا بتوانند به این وسیله توسعه اقتصادی خود را پایدار نگه دارند. شخصی به نام آقای “جاو تینگ یانگ” که استاد فلسفه در پکن است این اصطلاح را از کتب قدیمی بیرون کشیده است و این نظریه را گسترش داده و نواقص آن را برطرف کرده و مقالات بسیاری در این باره در جهان نوشته شده است.
ما نیز باید مانند سایر کشورهای پیشرفته این چین شناسی را داشته باشیم و محققان ما نیز باید این مقالات را مورد بررسی قرار دهند. در واقع ما باید بدانیم که اگر می خواهیم چین امروز را بشناسیم باید چین دیروز را بشناسیم و این مستلزم مطالعه در باب تاریخ و فرهنگ و فلسفه ی چین است.
از زمانی که شی جین پین بر سرکار آمده است ابتکاراتی را مطرح می کند، اگر تک تک اینها را بررسی کنیم و دقیق شویم می فهمیم که همه ی اینها بر مبنای همان ایده ی “تیان شیاو” و سیستم جهانی بر مبنای این تئوری است مثل همین ابتکار یک کمربند یک راه. عمده ی تحلیلگران ایرانی و خارجی نگاه ژئواکونومیک یا ژئوپولیتیک به این ابتکار داشتند. در حالیکه هدف اصلی چین در واقع ژئوکالچر اش است و می خواهد جغرافیای فرهنگی چین را گسترش دهد، چون می داند با توسعه ی فرهنگی بقیه موارد هم محقق خواهند شد. آقای “تیم ویرتر” استاد دانشگاه استرالیا کتابی را تحت عنوان “جغرافیای فرهنگی قدرت چین” نوشته است که در آن بیان می کند ما باید بدانیم تمرکز چین بر جغرافیای فرهنگی است.
دومین ابتکار آقای شی جین پین توسعه ی همه جانبه یا همه گیر است یعنی چین به دنبال فقط توسعه ی خودش نیست و توسعه ی دیگران را نیز در کنار خودش می خواهد لذا در همین طرح یک کمربند یک راه میلیون دلاری بودجه صرف کرده است و در این سرمایه گذاری تنها چین نیست که بهره برداری می کند و همه ی کشورهایی که همکاری کنند بهره مند خواهند شد.
منبع: سخنرانی جناب آقای دکتر علی محمد سابقی
چرا آموزشگاه نام آوران را انتخاب کنیم؟
آموزشگاه نام آوران یکی از بهترین آموزشگاه زبان چینی در تهران است که کیفیت بالا دورههای آموزشی، استفاده از بهترین اساتید ایرانی و استاد نیتیو زبان چینی ، قیمت و شهریه مناسب دورهها، برگزاری کلاس ها در تمامی سطوح به صورت پیوسته را بایستی از مزایای ویژه این موسسه دانست. همین حالا جهت ثبت نام در دورههای آموزش زبان چینی به سایت آموزشگاه نامآوران مراجعه فرمایید و اطلاعات بیشتر را کسب نمایید.