چین از آن دسته کشورهایی است که اگر شناخت دقیقی از آن نداشته باشیم حتما دچار مشکل خواهیم شد. در حال حاضر همه ی کشور ها چه دوست و چه دشمن چین باشند در حال تحلیل و بررسی درمورد چین هستند. بحث غربگرایی در چین موضوع بسیار بزرگی است که شامل مباحث سیاسی، تاریخی، فرهنگی و حتی ادبی می شود و جریانی است که تمام شئون کشور چین را تحت تاثیر خود قرار می دهد. اگر بخواهیم غربگرایی در چین معاصر را بررسی کنیم مستلزم این است که دوره های زمانی گذشته را هم در نظر بگیریم.
یکی از مواردی که هنگام کار کردن روی مسایل چین باید در نظر داشت این است که خیلی از مفاهیمی که در ذهن ما و در نظام بین الملل وجود دارد در فهم چین به گونه ای دیگر است. خیلی از عباراتی که در روابط بین الملل وجود دارد در ذهن چینی به شکل متفاوتی تعبیر می شود، مثال ساده ی آن نقشه ی جهان است که در همه جای دنیا به یک شکل است اما همین نقشه در چین متفاوت است و در آن چین وسط نقشه قرار دارد و آمریکا در شرق قرار دارد و ایران و اروپا در غرب هستند پس همینجا میبینیم که مفهوم غرب برای چینی ها با آنچه ما از غرب در نظر داریم متفاوت است. وقتی ما از غربگرایی صحبت می کنیم عمدتا منظورمان تحولات بعد از قرن هجدهم است اما جالب است که در چین تحولات دوران کهن در ذهنشان جاری می شود و این موضوع را خیلی ها نمی دانند.
بنده غربگرایی در چین را به 3 دوره تقسیم می کنم. دوره ی متقدم، دوره ی متوسط و دوره ی متاخر.
وقتی ما از دوره ی متقدم در چین صحبت می کنیم بحث ناظر است بر دوره ی مواجهه ی فرهنگ و تمدن کشور چین با غرب جغرافیایی. در متون قدیمی چینی (1000 سال قبل) کلمه ی به عنوان “سرزمین های غربی” آمده است که به هند و ایران و سرزمین های اروپای شرقی اشاره کرده است. یادداشت های فراوانی درباره غرب در متون و منابع چینی داریم و از قضا درباره ی ایران هم بسیار مطلب و سفرنامه نوشته شده است. کتابی هم جزو4 کتاب اصلی مهم چینی وجود دارد تحت عنوان سیاحت غرب یا سفر به غرب که ماجرای سفر یک راهب چینی و همراهانش است به غرب چین که در واقع هند و مرزهای هند است. پس در این دوره معنای غرب متفاوت است با آنچه ما در متون خود داریم.
دوره ی متوسط چین، دوره ی دولت های مدرن غربی است و از اواخر قرن هجدهم آغاز می شود و دوره ی متاخر را دوره ی نظام بین الملل چین غرب محور نام می گذاریم. که مربوط به چند دهه ی اخیر است. پروفسور “لی نینگ” استاد دانشگاه پکن کتابی دارد تحت عنوان “یادداشت هایی درباره ی تمدن پارسی” که ایشان طی جلسات هفتگی در دانشگاه نیز درباره ی غرب گرایی دارد. ایشان معتقد است که غربگرایی اصلی و اولیه در چین از پنجره ی ایران آغاز شده است.
نگاه چینی ها به خودشان یک نگاه کمالگرا بوده و واقعا هم در گذشته کشور پیشرفته ای بوده است بجز دوران بعد از استعمار که به شدت عقب افتاده می شود، در مابقی دوره ها به مدت قرن ها یک کشور مطرح و مهمی در جهان بوده است، مثلا در زمان اشکانیان و ساسانیان و هخامنشیان و … پس وقتی شما خود را یک کشور برتر می دانید هر عامل بیرونی که از کشور دیگری می آید را یک تهدید تلقی می کنید یا حداقل با تردید به آن نگاه می کنید. خوب سالیان دراز چینی ها با ایران همسایه بوده اند و این فاصله ای که الان بین ایران و چین وجود دارد جغرافیای فرهنگی ایران باستان شامل افغانستان و سمرقند و بخارا است. پس ایران یکی از کشور های مهمی است که در غرب چین بوده و خیلی تاثیرات زیادی بر آن داشته است. مثلا در طب سنتی کتابی وجود دارد به نام “تنسخ نامه” مربوط به دوره ی ایلخانان که واژه ها و دارو ها و روش های درمانی که از فارسی وارد طب سنتی چین شده است. خوب می دانید که طب سنتی چین برای آنها یک موضوع ناموسی محسوب می شود اما در متون قدیمی و اسناد و مکتوبات مشخص است که به شدت تحت تاثیر ابن سینا و طب ایرانی بوده است.
در مورد هنر، همه داستان ورود مانی پیامبر به چین را شنیده اید، عده ای از هنرمندان معتقدند که هنر چینی به شدت تحت تاثیر هنری است که مانی ایرانی به چین برده است. در بحث ادیان، در بسیاری از منابع چینی آمده که تمام ادیانی که وارد چین شده است ایرانی ها وارد چین کرده اند حتی بودیسم که یک دین هندی بوده، مسیحیت هم به همین شکل بوده که متون مسیحیت را اولین بار ایرانی ها به چینی ترجمه کرده اند، اسلام هم که کاملا اسلام ایرانی است که در چین وجود دارد. در بحث پوشاک بسیاری از اقلیت های چینی پوشاک اسلامی ایرانی دارند به خصوص مسلمان ها. در موضوع معماری مناطق غربی چین که کاملا ایرانی است مثلا “مناره ی امین” را میبینید انگار که در روستاهای نیشابور هستید یا وقتی مسجد جامع کاشقر را که سعدی هم آنجا رفته و در گلستان از آن یاد کرده احساس می کنید در مسجد عتیق اصفهان قدم می زنید و این ماجرا تا نزدیکی های مرکز چین مثل شیان هم آمده است. و موضوع تغذیه و حوزه های بسیار دیگر.
وارد دوره ی متوسط می شویم، از اواخر قرن هجدهم در چین شروع می شود. اینجا ماجرا متفاوت می شود با دوره ی متقدم و بحث تاثیر پذیری چین از ایران و هند. چینی ها از این دوران تحت عنوان دوران تحقیر استفاده می کنند. یعنی برخلاف دوره ی قبل که موجب شکوفایی چین و تشکیل جاده ابریشم و گسترش ادیان شد، این دوره، دوره ی تلخی است برای چینی ها. تاجران و بازرگانان غربی هم زمان با تحولاتی که در کشور های اروپایی افتاد شروع کردند به افزایش گستره ی سود اقتصادی خودشان در کشور های دیگر مثل چین. سیاحان اروپایی شروع کردند به جهانگردی و کشف و شناخت کشورهای دیگر. اولین کشور غربی که به سواحل چین منتهی می شود پرتغال است و بعد کشورهایی مثل بریتانیا و فرانسه و … امروزه بحثی که چینی ها مطرح می کنند این است که ما در نظام بین الملل آمریکای دوم نخواهیم شد چون ما دوره ی استعمار را با تمام وجودمان چشیده ایم و کسی که تلخی اشغالگری و استعمار را چشیده است خودش هیچگاه دست به این کار نخواهد زد که البته این حرف احساسی است و امیدواریم در واقعیت هم این اتفاق هیچگاه نیافتد. در مورد اینکه چین بعد از اینکه سیل غربگرایی در کشورش شروع شد و اتفاقاتی که غربی ها در آنجا رقم زدند ما چند رهیافت را مطرح می کنیم. اولین مواجهه ی چینی ها با غرب به این معنا که ما امروز مطرح می کنیم با وجود درهای بسته بوده است و از موضع بالا به سایر کشورها نگاه می کرده است، اتفاق افتاد. از طرفی کشورهای غربی سواحل جنوبی چین به نام کانتون را کشف کرده بود که موقعیت بسیار خوبی دارد و می گفت ما چرا نباید از این موقعیت استفاده کنیم فقط به این دلیل که امپراتور شما پسر آسمان است و قطب نما دارد. در این رهیافت غربی ها به زور متوسل شدند و لوله ی توپ را به سمت سواحل چین نشانه گرفتند و شلیک کردند و آن ابهت و شکوه امپراتوری چین فرو ریخت و آنچه که از آن به صده ی تحقیر یاد می کنند از همینجا آغاز می شود. خوب در این شرایط جنگ های تریاک شروع می شود. تا قبل از این اروپایی ها به چین نقره یا طلا می دادند و در ازای آن محصولات کشاورزی مثل چای می گرفتند، بعد با خود گفتند بهتر است بجای نقره به آنها تریاک بدهیم که یک افیون بود و چینی ها بعد از مدتی به خود آمدند و دیدند که گرفتار افیون شده اند. وقتی چین خواست جلوی تجارت تریاک را بگیرد ناکام ماند چون از نظر نظامی از اروپایی ها عقب بود و آنها با توپ چین را تهدید می کردند. و اینجا بود که چین مجبور شد قراردادهای بسیار بدی را با غربی ها امضا کند. دولت بریتانیا هنگ کنگ را هم به تصرف خود در آورد. حق کشتیرانی در تمام آبهای چین را نیز گرفت. هرگونه قوانینی که تجارت خارجی ها را در چین محدود می کرد کلا لغو شد. برای شهروندان بریتانیایی حقوق برون مرزی و حتی حق قضاوت کنسولی وضع می شود. این موضوعات تحقیرآمیز در سینمای معاصر چین هم دیده می شود مانند فیلم های بروسلی.
چینی ها فهمیدند که نقص بزرگشان نداشتن توپ و اسلحه بوده است. رهیافت دوم چینی ها چه بود؟ اقتباس فنون و ابزار مدرن جنگی. گفتند ما تعامل با غرب را می پذیریم به این شرط که این تکنولوژی و ابزار آلات آنها به چینی ها منتقل شود.
رهیافت سوم ایشان یادگیری فراتر از تکنولوژی جنگی و توپ و اسلحه بود. رفتند سراغ غربی سازی با حفظ مشخصات کنفسیوسی. که نهایتا منجر شد به اینکه بساط شاهنشاهی و امپراتوری در چین کلا فروپاشید.
رهیافت چهارم چینی ها در مواجهه با غربگرایی در دوران رهبری جیانگ کای شه، غربگرایی کامل اتفاق افتاد با یادگیری از ایدئولوژی های کاملا غربی مثل دموکراسی. آنچه که در تایوان و هنگ کنگ و ماکائو امروزه میبینیم، حاصل غربی شدن چین است. بعد از این غربی شدنی که در آن اصول فکری غربی ها هم وجود داشت.
وارد رهیافت پنجم چین می شویم. بعد از جنگ ژاپن خاک اصلی چین به دست کمونیست ها و رهبری مائو افتاد. رهیافت پنجم رهیافت مارکسیستی با اقتباص از شوروی در دستور کار سرزمین اصلی چین قرار گرفت.
رهیافت ششم، جامعه ی روشن فکر چین به این نتیجه می رسد که باید طرحی نو در انداخته شود. روشن فکران چینی که اغلب در خارج تحصیل کرده بودند و به چین برگشتند دیدند وضعیت چین بسیار خراب شده است و فرهنگ و تمدن رو به زوال است و فقر بیداد می کند. وارد رویکرد عملگرایانه و توسعه که آقای دن شیاو پینگ با الگو گرفتن از چند کشور پیشرفته آسیایی در دستور کار قرار داد مثل ژاپن و سنگاپور و تایوان و کره جنوبی. در اینجا اتفاق مهمی برای چین افتاد که ایجاد توازن در غرب و شرق عالم بود. روسیه در مناطق شمالی با چین جنگ داشته است و بعد از آن و کشته شدن چندین چینی در آن، چینی ها به این نتیجه می رسند که هیچ کشوری قابل اعتماد نیست. شروع می کنند به فاصله گرفتن از شوروی و نزدیک شدن به ایالات متحده با حواس جمع.
چیزی که با عنوان سیاست اصلاحات (ناظر به محیط داخلی چین) و درهای باز (ناظر به محیط خارجی چین) می شنویم همینجا آغاز شد. در واقع بازی با قدرت ها با فاصله گرفتن مدیریت شده با آنها. همین رهیافت ششم باعث شد که استارت رشد کشور چین خورده شود و چین به یک قدرت نوظهور تبدیل شد.
رهیافت هفتم همان رستاخیر یا خیزش مجدد چین که امروز و دوران آقای شی جین پینگ است. چین منزلت از دست رفته ی خودش را بازیافت.
حالا وارد دوران متاخره چین می شویم که نام آن را چین و نظام بین الملل غرب می گذاریم. گزارشی در سال 2022 چاپ شده است با نام گزارش توسعه فرهنگی چین در عصر جدید. کلمه ی عصر جدید کلمه ی مهمی است که باید به آن توجه کنیم. ما در ایران درباره ی سوسیالیسم چینی تقریبا هیچ اطلاعاتی و تحقیقی نداریم و این مانند این است که ما از ولایت فقیه هیچ اطلاعاتی نداشته باشیم و بخواهیم درباره ی جمهوری اسلامی صحبت کنیم. تمام برنامه ها و اهداف چین در مواجهه با غرب و در مواجهه با بحث امنیتی و اقتصادی و سیاسی و… بر می گردد به همین اعتقادات سوسیالیزم چینی. در سوسیالیزم چینی همین قدر بدانید که دو صده تعریف شده است که صد سال اول آن تمام شده و هدف اصلی و عمده در صده ی اول ایجاد جامعه ی مرفه کوچک در چین بود. جامعه ی مرفه کوچک یعنی فقر مطلق از چین از بین برود. چین در سال 2012 اعلام کرد که عصر جدید در چین آغاز شد. مختصات عصر جدید هم پایان صد سال اول سوسیالیزم چینی بود. دستاورد سوسیالیزم چینی در صد سال اول از بین بردن فقر مطلق بود. هنوز هم چینی ها می گویند ما یک کشور در حال توسعه هستیم و قرار هست در صد ساله ی دوم چین به یک کشور توسعه یافته ی قدرتمند تبدیل شود. حال این کشور از لحاظ فرهنگی قرار است چه کند؟
همان طور که می دانید امروزه ایالات متحده قدرت مطلق در نظام بین الملل است و رویکرد یکجانبه گرایانه دارد که دیگر برای سایر ملل قابل تحمل نیست. این مسایل مطرح می شود وقتی یک قدرتی هژمون است و کشور دیگری قدرت را به دست می گیرد نسبت بین این دو چیست و چه اتفاقاتی بینشان خواهد افتاد. نگاه چینی به این مقوله چیست؟ چین سوار بر موج فرآیند جهانی شدن می شود و برنده ی این موضوع هم چین است. غربی ها در یک برهه ای درهای جهانی شدن را به چین باز می کنند با اهدافی که مد نظر داشتند و چین فراتر از آن اهداف پیش رفت و مرزها را در نوردید و به جایی رسیده است که غربی ها دیگر کاری نمی توانند بکنند. افرادی مثل جک سالیوان که اخیرا هم به چین سفر داشته ایده هایی را مطرح کردند که باید حداقل برخی چیزها را در یک حیاطی با دیوار بلند نگهداریم چون همه چیز را چینی ها بردند. این فضای مهم را باید ما درک کنیم که در خیلی حوزه ها چین باعث نگرانی غربی ها شده است.
و اما نهایتا امروزه چین در نظام بین الملل در مواجهه با غرب چند رویکرد دارد: 1. رویکرد اصلی در حوزه ی سیاسی رویکرد انتقادی و اصلاحی و در عین حال حمایت از چارچوب های نظام بین الملل 2. در حوزه ی اقتصادی منتقد نظم موجود هستند و وارد اصلاحات شدند 3. در حوزه ی فرهنگی قصه پیچیده می شود. عنایت داشته باشید هژمون و قدرت برتر بودن یک کشور برآمده از المان هایی است که یکی قدرت نظامیست و دیگری قدرت فرهنگی شماست. چین متوجه شده که در حوزه ی نظامی و فرهنگی بسیار عقب تر از آمریکاست. پس سعی می کند یک رویکرد تعاملی تدافعی را در دستور کار قرار دهد. یک مشکل چینی ها مثل ایرانی ها و هندی ها و خیلی های دیگر با تمدن و فرهنگ کهن بحث مواجهه با غربگرایی است. جوان چینی یک دستش کتاب کنفسیوس است و یک دستش کتاب نیچه است. جوان چینی می تواند لباس سنتی بپوشد ولی لباس غربی می پوشد. فیلم چینی ببیند یا فیلم هالیوود ببیند.
“طرح تمدنی چین” در کتاب سفید در سال 2019 آمده است. از جمله:
چین باید در مسیر توسعه ی متناسب با مسیر خودش قرار بگیرد.
چین سعی می کند توسعه ی خود را به فرصتی برای جهان تبدیل کند.
چین یک نیرویی است برای تثبیت ثبات در جهان.
گشایش همه جانبه به سوی جهانیان.
ارائه محصولات بیشتر چین برای جهانیان مثل ابتکار یک کمربند یک راه، ابتکار امنیت جهانی و … توسعه ی چین و تجربه ی آن در اختیار دیگر کشورهای در حال توسعه.
چین هرگز پای در مسیر قدرت یا هژمون شدن نخواهد گذاشت.
ایجاد دنیای شکوفا و زیبا، رویای مشترک جهانیان.
ترویج مدل جدید جهانی سازی اقتصاد.
حفاظت از ساختار بین المللی با محوریت سازمان ملل متحد.
ترویج تعاملات تمدنی بین کشورها.
قدرت چین در خدمت اثرگذاری برای آینده بهتر بشری.
بهره گیری از توسعه خویش به سود توسعه ی جهانی.
پایداری بر دو اصل توسعه ی مشترک و همکاری های برد-برد.
تاکید بر چندجانبه گرایی در نظام بین الملل.
حضور فعالانه در فرآیند اصلاح و نوسازی ساختار حمکرانی جهان.
منبع: سخنرانی جناب آقای دکتر حامد وفایی
چرا آموزشگاه نام آوران را انتخاب کنیم؟
آموزشگاه نام آوران یکی از بهترین آموزشگاه زبان چینی در تهران است که کیفیت بالا دورههای آموزشی، استفاده از بهترین اساتید ایرانی و استاد نیتیو زبان چینی ، قیمت و شهریه مناسب دورهها، برگزاری کلاس ها در تمامی سطوح به صورت پیوسته را بایستی از مزایای ویژه این موسسه دانست. همین حالا جهت ثبت نام در دورههای آموزش زبان چینی به سایت آموزشگاه نامآوران مراجعه فرمایید و اطلاعات بیشتر را کسب نمایید.